پنج سالم بود که قلبش ایستاد. خیلیوقت بود که مواد مصرف میکرد و اگر از من بپرسی، قلبش خیلی قبل از مردن، از کار و از عشقورزیدن افتادهبود. عکسش را همراه با یک رنگینکمان کشیدم؛ رنگینکمانی که ازش دور بود و باید به طرفش میرفت. زیر عکسش فقط نوشتم، مامان، تاریخ نگذاشتم. از رحمت خدا و عشق چیزی ننوشتم. فقط مامان.
زیر نور ماه شیشهای/ ژاکلین وودسون
ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی / نشرافق