ماه با آن دود غلیظش اطرافم را احاطه کرده بود، مثل یک پتو، مثل یک آغوش... و من آنجا روی زمین، در صبحی روشن، دنیا را با ماهی که در وجودم بود نگاهکردم؛ از تمام آن دنیا فقط یک چیز میخواستم... ماه.
نور ماه شیشهای / ژاکلین وودسون
ماه با آن دود غلیظش اطرافم را احاطه کرده بود، مثل یک پتو، مثل یک آغوش... و من آنجا روی زمین، در صبحی روشن، دنیا را با ماهی که در وجودم بود نگاهکردم؛ از تمام آن دنیا فقط یک چیز میخواستم... ماه.
نور ماه شیشهای / ژاکلین وودسون