مترسک |
۱۴ خرداد ۹۵ ساعت ۱۹:۴۲
جدای از حس بدی که داری و درکش می کنم با همه وجودم ..
متن خیلی خوب بود کلی خندیدم .. :)) ..
امیدوارم گذشته رو فراموش کنی و اشتباهات گذشته دیگه تکرار نشه ..
:) ..
خوبه که خندیدی عزیزم :)
من ترجیح میدم اصلا به یاد نیارمشون...دارم سعی میکنم بخشی از حافظه ام رو کاملا حذف کنم.یعنی میشه?...عمرا!
تجربم نشون میده اگه قابل جبران باشن و بتونم جبرانشون کنم کمرنگ میشن...
اما همینجوری، صاف زل میزنن تو چشم آدمو عذاب آورن
خرداد پر حادثه :))))
دقت کردی چقدر متولد خرداد داریم؟
از اول ماه یا دارم اس ام اس میدم یا زنگ میزنم یا کادو میپیچم. تمومم نمیشن :|
قبلا این حسو داشتم سپیده ولی الان جدن به کتفمم نیستن :))
از همین که یه روزی برسه که به کتفمم نباشه میترسم مشی :/
یادم نیست میترسیدم یا نه
ولی کاملا فرصتی پیش اومد برای نترسیدن از حماقتای ریز و دشت.
شایدم خوب باشه :)
تصور برداشتن فرق سر آدم رو یاد فیلم بیل را بکش تارانتینو میندازه جایی که با شمشیر هاتاری هانزو انتقام میگیره...
ما هممون یه تارانتینوی درون داریم حمید :)
