رئیس من همیشه از دستم میناله که چرا کارها رو به موقع تحویل نمیدم یا چرا حداقل در جریان پروسه کار قرارش نمیدم. لابد پیش خودش فکر میکنه که من صبح تا شب در حال جستجو و تحقیق و یادگیری مطالب جدید در حوزه برندینگم. زهی خیال باطل! آخه کدوم پروسه تولید مرد حسابی؟ من ته تهش دم ددلاین یا حتی بعد از اون، وقتی خیالم راحت شد که دیگه آب از سرم گذشته تازه رغبت میکنم یک تکونی به بالههام بدم. اون هم نه کله صبح و فوری. میذارم خورشید قشنگ غروبش رو بکنه، شام تپلم رو بزنم، سریالم رو ببینم و خوندنیهای آخر شبم رو بخونم و بعد شروع میکنم به کار! وقتی پروژه رو تحویل میدم چنان بابت کیفیت کار برام کف و سوت میزنه که میخوام از خجالت آب بشم. اما آدم که نمیشم هیچی! پروژه بعدی رو هم سه روز طول میدم تا دوباره همون گردونه دم ددلاین، غروب خورشید، شام تپل، سریال، کتاب، پروژه انقدر بچرخه و بچرخه بلکه بخت کار کردن ما هم باز بشه.
خوب بیا و یه بار اینکارو نکن