تا میآیم به چیز نامربوط، خیال و وهم یا هر چیزی که ممکن است لحظهای ذهنم را بدزدد فکر کنم کار مثل یک جادوگر پیر دماغ دراز با چوبش میکوبد فرق سرم و میگوید تندتر کار کن، سریع باش! با فکر کردن به هیچ جا نمیرسی با کار کردن آخر ماه یک پولی میدن دستت که با اونم به هیچ جا نمیرسی. اما کار کن! کااااار! گیش (صدای شلاق)
+ پیوندهای روزانه یا همون خوندنشون ضرر ندارهها را از دست ندهید. به خدا قول میدهم از پستهای این وبلاگ جذابتر باشند.