دیروز مسئولیت آدم ۱۶ سالهای رو بهم سپردند. شب اومد و گفت میخواد برای دو تا کار ضروری بره بیرون. منم توصیههای مزخرف همیشگی که گوش هر دومون ازش پره رو طوطیوار بهش کردم و گقتم برو. سالم، خوشتیپ و با سرعت رفت و سالم و خوشتیپ با همون سرعت و شنگول برگشت.
والدین فوق حساسش به من گفتند هر جا خواست بره باهاش برو و من نرفتم. این یعنی قصور کردم؟ و اگه میگفتم نرو و بشین سرجات حق تصمیم گیریش رو نادیده نمیگرفتم؟ بهش احساس سرکوب شدن خواستههاش رو به دلایلی که نه من متوجهشونم و نه خودش نمیدادم؟ جای اون شادی بهش خشم نمیدادم؟
جدا از وضعیت جامعه، بحث فرهنگی و نقشهای سنتی و تحمیلی، پدر و مادر چقدر حق دارن برای آدم ۱۶ ساله تصمیم گیری کنند و در غیاب خودشون تصمیم گیری رو به عهده فرد سوم بذارن؟ و شخص سوم مجازه تا نقش خودش رو از یه نگهبان به یه ناظر و فرد کمکی تغییر بده؟ یا اصلا سختگیر از والدین باشه و بخاطر مسئولیتی که بهش دادن و ممکنه شاید اتفاقی برای یه آدم ۱۶ ساله بیفته و بابتش بازخواست بشه، چقدر حق داره که 24/7 اون آدم رو بپاد، حبسش کنه و هر جا خواست بره دنبالش را بیفته؟
من اشتباه کردم؟ والدین اشتباه کردن؟ آدم اشتباه میکنه؟چی؟