این دخترهای کثیف حوصلهام را سر بردهاند. دیروز میخواستم قابلمههایشان را بیندازم توی سطل آشغال تا بفهمند وقتی نمیخواهند حالا حالاها ظرف بشویند نباید با قابلمه ته گرفته و کاسه بشقاب خورشتی و کوهی از قاشق و لیوان سینک را اشغال کنند. یک آشپزخانه دو سینکه و یک راهروی ده اتاقه و هر اتاق پنج نفر و این انتظار زیادی است که آشغالهای خشکشان را جای سبد ظرفشویی در سه تا سطل آشغالی که فقط یک کمر چرخاندن باهاشان فاصله دارد بیندازند؟ لابد است چون وقتی بهشان میگویی کونشان را میکنند و تند تند پیاز و گوجه خرد میکنند.
این حجم گوه و کثافتی که از آشپزخانه و حمام و دستشویی این خوابگاه کوفتی بالا میرود به من میگوید اولاً این دخترها به خودشان اهمیت نمیدهند. ثانیاً از کسی که خودش برای خودش مهم نیست انتظار اهمیت دادن به دیگران نباید داشت. شما به گذاشتن قابلمه کنار سطل آشغال ادامه بده.