بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

جوراب‌ها را من جمع می‌کنم/ کازیوه پیرزاد

۲۱ تیر ۹۶ ، ۲۳:۱۷
نویسنده : کازی وه

خب من خودم افسردگی گرفتم از خواندن پست‌های وبلاگم و متوجه شدم به جز آن ساعت‌هایی که زیر پتوی دریا دلم خودم را به خواب زده‌ام این ور و آن ور در حال نالیدن و غر زدنم. خیلی رفتارم زشت و زننده است. قبول دارم. می‌توانید اینجا فحش بگذارید که من دیگر از این آه و ناله‌ها نکنم که بعدش که دوباره آه و ناله‌ام گرفت هم غم نامه‌ام را تایپ کنم و هم جواب فحش‌های شما را با فحش‌های زننده‌تر و رکیک‌تر بدهم :دی

چون به هر حال زحمت کشیدین و وبلاگ رو به یه امیدی باز کردین دست خالی  برتان نمی‌گردانم و مسخرگی پیشه می‌کنم. چند روز پیش خانه یک زوج از این تازه عروسی کرده‌ها بودم. دیدم خیلی خوشحال و عاشق پیشه‌ و لوس و بی‌مزه شده‌اند گفتم یک حالی بهشان بدهم. به خانم گفتم شما توی خونه تقسیم کار دارید؟ به شوهرش نگاه کرد. به من نگاه کرد بعد به خانه و زندگیش نگاه کرد و گفت بله. مثلا ایشون جوراباشونو در میارن پرت می‌کنن من جمع میکنم. نمیشه که خودشون هم دربیارن و هم جمع بکنن. اصلا عادلانه نیست. بعدش هم دعوا شد. من هم برگشتم خانه. رفتم زیر پتوی دریا دلم و خودم را زدم به خواب.

((( :ازین عادلانه ترتقسیم بندی ندیده بودم
:دی تو غرم بزنی عالیه
دفعه دیگه قراره ازشون بپرسم امروز نوبت کیه ظرف بشوره؟
از همین تریبون از مادران عزیز خواهشمندم پسراتونو آدم تربیت کنین. :|
این تریبون به درد نمیخوره به جایی نمیرسه
واقعا مرسی :))
واقعا خواهش میکنم :))
واااای آخر پستت :))))
:)
*می‌ایستد و به افتخار نویسنده دست می‌زند* :دی
(نویسنده در حال ایرونی قر دادن)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی