بیایید رک باشیم؛ آیا ما برای مردان سرزمینمان حکم ملکه را داریم؟ آیا مرد زندگیمان جلویمان خم میشود؟ آیا پس از مرگ او تمام اموالش برای ما می ماند؟ آیا در لابی قصرمان مجلس رقص برگزار میشود؟ همان مجلسی که افراد حق ندارند با ملکه دست بدهند مگر اصل و نسب درستی داشته باشند. از سویی آیا بچههای ما را دایهها بزرگ میکنند؟ آیا صبح به صبح خدمتکار موهایمان را شانه میکند؟ خیر! حتی شوهرمان هم شانه نمیکند. آیا ما باز ملکهایم؟ خیر، یک سری زن هستیم که نقطه ضعفهایمان شناسایی شده و از آن استفاده میشود تا نابرابری مان ماسمالی شود.
باور کنید عناوینی مثل زیبای من، ملکهی من و غیره همانقدر معتبرند که دوستت دارمها!
لذا خواهشمندم وقتی متنی توسط کسی فرستاده شده و در آن ظلم هایی که به شما طی قرن ها شده ماسمالی شده و شما بدون فکر کردن گمان می کنید آهان پس به خاطر ملکه بودن بود که جنس دوم بودم،مردها خیرم رو میخواستن پس!!!!!!!! کمی فکر کنید که ملکه ها هیچ وقت شبیه ما نیستند . جنس دوم نیستند .دیه شان نصف نیست. بچههایشان آویزان گردنشان نیستند و ضمنا مجبور نیستند کار کنند،مقنعه سر نمیکنند. جواب مادرشوهر را نمی دهند و شوهرهایشان هنگام ازدواج صدها هکتار زمین به آنها هدیه میدهند.و خب ته تهاش هم با هرکسی دست نمیدهند!
خوب است که وقتی مسیجهایی از این قبلی برایمان می آید کمی فکر کنیم و بعد آن را دست به دست نکنیم،چون تعداد زنانی که اصولا فکر نمی کنند و به طور کلی آموخته اند که خدا با آتشی در دست یک عمر نشسته منتظر شخص آنها زیاد هستند. گول زدن خود زیر سوال بردن حقالنفس و منتشر کردن اراجیفی که ساختهی دست تفکری است که سالها زنان ایران را عقب نگه داشته نمونه بارز زنان علیه زنان است
بیایید سعی کنیم گول کلمه ها را نخوریم که این نقطه ضعفی زنانه است. گول وعده ها را نخوریم.و هرجا و هر مکان و هر ساعتی شخصی ما را ملکه ی دوست داشتنی زندگی اش دانست میزان مرواریدهایی را که برای اثبات این احساس به ما می دهد بشماریم.راستی چند بار هرکدام ما گول کلمهها را خوردهایم؟ قطعا زیاد!
بخشی از یادداشت زنان علیه زنان ۱۶/ از وبلاگ خرمالوی سیاه