ای گنجشکی که امروز صبح کله من را به شکل چاه مستراح دیدی و موهای تازه از حمام درآمده و بوی خوب بده و کمتر زن شانه من را مورد عنایت قرار دادی. آن هم وقتی مقنعهام را تا عرض پشانیم جلو کشیده بودم. تو فقط به من نه که به شعار زیبای حجاب محدودیت نیست، مصونیت است هم ریدی.
بانوچـ ـه |
۲۱ ارديبهشت ۹۶ ساعت ۱۱:۱۲
تربیت خانوادگیشون مشکل داشته شما ببخشش :دی باید با گنجشک ِ مادر یه صحبتی بکنیم در خصوص ِ تربیت ِ جوجه گنجشکاش
اونوقت لج میکنن رگبار میبندن بمون
یک بار یک کلاغ موقع روزنامه خواندن، همچین گلی زد به روزنامه... قشنگ وسط روزنامه شانس آوردم رو سرم نریخت...
آن بالا سمت چپ نوشته بودید با گربه ها حرف می زنید، یاد شخصیتِ رُمان "کافکا در کرانه" نوشته "هاروکی موراکامی افتادم، اسمش آقای "نا کاتا " بود و با گربه ها حرف میزد.
آن بالا سمت چپ نوشته بودید با گربه ها حرف می زنید، یاد شخصیتِ رُمان "کافکا در کرانه" نوشته "هاروکی موراکامی افتادم، اسمش آقای "نا کاتا " بود و با گربه ها حرف میزد.
ناکاتا شخصیت مورد علاقم توی اون داستانه. هنوز صدایی که براش متصور میشدم تو ذهنمه.