بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

.

۲۱ شهریور ۹۵ ، ۰۴:۴۱
نویسنده : کازی وه

 نقاش‌ها و موزیسین‌ها تنها جانورانی هستند که میشود بهشان غبطه و حسرت‌خورد و از دیدن استعداد و تواناییشان بغض‌کرد و در مواقعی هم همچون اژدهایی حسود در خانه راه رفت و ذغال‌گداخته به اینور و آنور تف کرد.

در واقع وقتی نقش‌ها و رنگ‌ها از ذهن و خیال یک نقاش سر می‌خورند روی کاغذ و به چشم می‌رسند یا وقتی کسی صداهای ذهنش را طی یک فرآیند پیچیده و عجیب و غریب به سمع دیگران میرساند و بعد دست‌هایش را بهم میکوبد که آهان این همان چیزی بود که توی ذهن من بود. من، به عنوان یک آدمیزاد محدود که از قضا مستعد هم نیست به طرز سوزناکی حسرت میخورم و با خودم فکرمی‌کنم چرا باید از این نعمت محروم باشم؟ و چه می‌شد اگر محروم نبودم...

ممکنه تو یه چیزی استعداد نداشته باشی (گفتم «ممکنه» یعنی حتمی نیست) اما قطعاً تو خیلی چیزای دیگه مستعدی ;)
من این استعدادو میخواستم متر :(
این خس رو به olafur arbalds دارم
من به ane brun :)
هیچ به این فکر کردی شاید اونا هم حسرت این کلماتی رو بخورن که تو می نویسیشون؟
هرکس الفبا و جمله بندی بلد باشه میتونه بنویسه. استعداد خاصی نیست.
هرکسی استعداد خاص خودش رو داره...مثلا یکی قلم خوبی داره و بلاگر خوبیه مثل شما :)

به نظرم نقاش ها بیشتر از موزیسین ها میتونن خیالشونو به تصویر بکشن...با همون رنگ و لعابش...چون تجربه کردم می گم...

حتی وقت عصبانیت آدم با نقاشی آروم میشه...خیلی خوبه...
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی