بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

نوشتن برای فراموش‌کردن

۴ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۰۵
نویسنده : کازی وه

می گفت: «نوشتن برای از یاد بردن است، برای فراموشی ست. ما نمی نویسیم که به یاد بیاوریم.» معلمم این را از معلمش یاد گرفته بود. اما من از فراموش کردن می ترسم. یعنی هم می ترسم، هم باید ساز مخالفم را بزنم. یعنی خودم نمی خواهم بزنم یک چیزی ته مه های من همیشه مخالف است و میخواهد ساز بزند. حالا چرا وقتی مخالف است، ساز می زند و مثلا جایش نقاشی نمی کشد یا آواز نمی خواند که من بیشتر دوست دارم و کاری را می کند که استعدادش را هم ندارد را من نمی دانم چرا!

خلاصه من از فراموشی می ترسم. درست مثل ترس از تاریکی و مردن در تاریکی و بدتر از همه اش ترس از مردن در تاریکی و تنهایی وقتی در خانه ام و هیچ صدایی نمی آید. و به حرف مامان که می گوید از هرچه بترسی سرت می آید هم، پشتم را می کنم و آه می کشم و ترس های دیگرم را می شمارم. پس حرف هایم را این جا می نویسم. حالا یا فراموش می کنم. یا فراموش نمی کنم. یا شما می خوانید؛ خوشتان می آید و فراموش می کنید. یا خوشتان نمی آید و بازهم فراموش می کنید. یا خوشتان می آید و فراموش هم نمی کنید و خودم هم فراموش نمی کنم.

میخواستم بگم عاشق سبک نوشته تون شدم :)
ولی من بیشتر دوست دارم فراموش کنم
از گذشته همیشه متنفرم شاید از دلایلی که نمیتونم پست ثابت بگذارم همین است
دنبال شدید
ولی من برعکس معلمتون که معتقد بود نوشتن برای فراموشیه، معتقدم که نوشتن برای آروم شدنه، مثل یه لیوان آب خنکی که تمام خستگی گرمای ظهر رو می‌شوره می‌بره پایین و سرحال میشی...
خیلی بی ربط یاد جمله پشت کتاب قلمچین افتادم! : کم رنگ ترین خودکارها از قوی ترین حافظه ها ماندگار ترند!
.

در مورد حرف معلمتون هم من باهاش مخافقم! بسته به زمان و مکان هدف از نوشتن متفاوته! یک زمانی می نویسی که فراموش کنی و یک زمانی می نویسی که فراموشت نشه و اتفاقا ثبتش  کنی! و در هر دو مورد هدف رسیدن به نوعی آرامشه! یکی آرامش اعصاب! و یکی آرامش و دور شدن از هیجانات.
.
برای ترس هم پیش نهاد میکنم برید چندتایی شیرکاکائو ببرید زیر پتو بشینید بخورید خوب میشید. صد در صد تضمینی!:دی

فکر میکنم من این جمله رو از اقای محمدرضا شعبانعلی شنیدم؟
بی نظیره ایشون
منم از ایشون یادگرفتم :)
من میگم نوشتن برای بودن حسی خوبی بهم میده نوشتن
خیلی عالی دوست دارم درباره هرچی به ذهنم میرسه بنویسم
بنویسم تا باشم

من میگم نوشتن برا بودن
نه از تنهایی میترسم و نه از تاریکی و مرگ...

اما درباره فراموش شدن زیاد مطمئن نیستم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی