طول به طول هم دراز کشیده بودیم وسط پذیرایی و یک مستند کسل کننده و رخوت انگیز درباره لاک پشت ها میدیدیم. با چاشنی خمیازه های پیازی سالاد ظهر!
ناغافل پرسیدم: "تو حرف های لاک پشتارو میفهمی؟"
بی حوصله گفت: "مگه لاک پشتا حرف میزنن؟"
گفتم: "اگه بزنن. تو زبونشونو میفهمی؟ اصلاَ تاحالا با یه لاک پشت حرف زدی؟"
گفت: "نه! که چی بشه؟"
گفتم: "همم... آخه میگن بچه ها زبون حیوونارو میفهمن!"
گفت: "چرت و پرته بابا!"
انگار دید سکوتم خیلی مرگبار است. چرخید سمتم و گفت: " این چیزا فقط مال تو کارتوناست. با واقعیت مواجه شو!"
خواستم بگویم نه نیست. من میفهمیدم. هنوزهم گاهی تمرین میکنم که زبانشان یادم نرود. که خب. نگفتم...
#چلاندنی واقعیت گرا