اختتامیه جشنواره نویسندگی نقطه سرخط مصادف شد با روز باشکوه تولد من (دو نقطه ذوق مرگ). و هدیه خوبی که توی این روز گرفتم این بود که داستانم در این جشنواره برگزیده شد. و اگر بگویم تمام عید با خودم فکر می کردم که نوشته ام چقدر چرت بوده که منتشرش نکرده اند یا از شانس بد به دستشان نرسیده، دروغ نگفته ام. نگو بلا گرفته ها می خواستند سوپرایزم کنند(الکی) ولی اولش خوب دق مرگم کردند. دوست داشتید داستان را بخوانید روی نوشته آبی زیر با ظرافت خاصی کلیک کنید. عشقتان کشید همان زیرها نظر هم بدهید.
هپی برثدی و اینا،
ایشالا همسن جنتی شی و تندرست و سالم جشن بگیری :))
نگو بدمست! من اصلا تحمل اون همه عمر باعزت رو ندارم. یه ده سال دیگه سرمو بذارم زمین بمیرم راضیم :)
ممنون :))
کیکم بیار ممنون خالی نمیشه:|
تولد دیروز بود. کیکم خوردیم. تو هم که دیر رسیدی فقط ظرفا مونده که بشوری :))
مبارکااا:)