یک تکه از قانون جذب مالیده شده. مالیده شده فعل زشتی ست؟ خب چه کنم وقتی واقعاَ اینطور شده و تنها فعلی که زبانش از بیان اینطوری شدن قاصر نیست همین مالیده شدن است؟ مالیده شده و جایش هم آنچنان محو شده که خیلی کم کسانی هستند که شاید بفهمند و شایدتر به روی مبارکشان بیاورند. یعنی یک چیزی ناقص است و جواب هم نمیدهد و اگر جواب هم بدهد به درد عمه اش میخورد اما هنوز نونش توی روغن است و کتاب هایش به فروش میرسند و کلاس هایش برپا میشوند. دارم به این فکر میکنم اینکه بنشینی یک گوشه و زور بزنی تا از جهان هستی سیگنال دریافت کنی، بدون اینکه سنسورهایت را روشن کرده باشی یا کمی زحمت بکشی تا موج موردنظرت را پیدا کنی یا چهار قدم نری آن طرف تر شاید اصلاَ نیازی به این مناسک نباشد و این ها پس این قانون جذب مکتوب توی کتاب ها و فیلم ها و دنیای امروزی چه فرقی با ضرب المثل دیروزیِ تنبل نرو به سایه، سایه خودش می آیه دارد؟هان؟
مبهم بود مرسی ک جواب کامتامونو میدی:)
بعضی چیزها رو نباید توضیح داد سحرجان اون وقت دیگه فکر کردن و کشف کرده مزه نمی ده :)
با پوزیشن نشستن رو به روی کامپیوتر ، زل زدن به صفحه ی مانیتور و اینجوری :|
دقیقا دو نقطه دهن صاف مجید :))
فکر کنم منظورت تلاش ذهنی و جسمی ه
عزیزم من قانون جذب رو قبول دارم و خیلی هم بم جواب داده ولی هیچ وقت تلاش ذهنی برای کارهایی ک نیاز ب تلاش جسمی داره نمیتونه کارساز باشه اما در گنار تلاش جسمی باعث تاثیر بیشتر اون تلاش جسمیمون میشه
یجورایی مکمل هم هستند. تلاش ذهنی بدون تلاش جسمی به درد جرز دیوار هم نمیخوره!
در مورد قانون جذب با قسمت نوشتن اهداف و آرزوها و گذاشتنشون جلوی چشم خیلی موافقم. خیلی از ما وقتی برای بار اول تصمیم می گیریم خیلی روشن و واضح بنویسیم که چی می خوایم تازه می فهمیم که نمی دونیم چی می خوایم. نوشتن و خوندن مداوم اهداف کمک می کنه که از راه درست منحرف نشی و به بیراهه ی اتلاف وقت نری.
منم تا حدودی موافقم. برای ذهن پریشان من که همیشه چندهزارتا کار باید انجام بده نوشتن هدف و مقصد مهمتر و اولویت ها خیلی کمک کننده است.