بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

پس از اطمینان مجددا تماس بگیرید!

۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۱
نویسنده : کازی وه

وقتی شماره‌ ١٦٠٩ را گرفتم، صدای آن طرف خط گفت: شماره‌ای که با آن تماس گرفته‌اید اشتباه است. این شماره‌ای است که پارسال وزارت بهداشت برای شکایت از پزشکان زیرمیزی‌بگیر اعلام کرد. زنگ زدم که بپرسم آیا درباره برخورد بد پزشک و پرستار یا تخلفات مربوط به درمان هم می‌شود از طریق این شماره شکایت کرد که به در بسته خوردم. دیروز معاون درمان وزیر بهداشت خبر داد که در پی ماجرای کشیدن بخیه از صورت کودک پنج‌ساله، مسئولان بیمارستان خمینی‌شهر برکنار و پزشک و پرستار هم برای بررسی پرونده به دادگاه نظام پزشکی شهرستان معرفی شده‌اند و تا بررسی پرونده در دادگاه نظام پزشکی خدمتشان به حالت تعلیق درآمده است. ماجرای بخیه به‌خصوص در شبکه‌های اجتماعی بازتاب زیادی داشته. خیلی‌ها اعلام انزجار کرده‌اند و خواستار اشد مجازات برای پزشک و پرستار شده‌اند. بعضی گفته‌اند اسم اینها را اعلام کنید که هیچ مجازاتی بیشتر از این نیست. بعضی دیگر می‌گویند چرا پزشکان بلدند در اعتراض به پخش سریال تجمع کنند اما نمی‌توانند از این اتفاق غیرانسانی اعلام برائت کنند و معترضش باشند. عده‌ای از معجزه رسانه حرف می‌زنند که توانسته مسئله‌ای را که در شهری کوچک اتفاق افتاده تبدیل به دغدغه مردم کند. اما کم‌کم روایت‌های دیگری هم شنیده می‌شود که روایت اول را زیر سؤال می‌برد؛ روایت‌هایی که ماجرا را جور دیگری تعریف می‌کنند.

بعضی مردم شک می‌کنند، آنها که اعلام انزجار کرده بودند و هیولا ساخته بودند، سکوت می‌کنند یا روایت‌های مغایر را زیر سؤال می‌برند. این اتفاقی است که تقریبا برای تمام خبر‎های هولناکی که ما با واسطه می‌شنویم می‌افتد. کم‌کم واسطه‌های دیگری هم از راه می‌رسند و روایت‌های دیگری را نقل می‌کنند تا به ما بفهمانند قضاوتمان اشتباه، سرسری و عجولانه بوده. اما بعضی از ما سفت سرجایمان ایستاده‌ایم، چون از برخورد بد برخی پزشک‌ها و پرستارها تجربه شخصی داریم و از بلاهای مختلفی که با مراجعه به پزشک و بیمارستان بر سر اطرافیانمان آمده باخبریم. تجربه شخصی ما می‌گوید تو که آن اتفاقات را در بیمارستان از سر گذراندی پس این اتفاق هم برایت دور از ذهن نیست، کاملا شدنی است، به همین وحشتناکی. پس در قضاوت و موضع‌گیری تعلل نکن و منتظر روایت‌های دیگر نمان که اگر بمانی، از انسانیتت هم دور می‌شوی. گذشته از اینکه امکان جعلی‌بودن روایت‌های دیگر زیاد است؛ روایت‌هایی که می‌خواهند از تراژدی بکاهند. برای تو همین‌که ماجرا هولناک است کفایت می‌کند.

حالا مسئولان بیمارستان و کادر پزشکی تنبیه شده‌اند. نفس راحت می‌کشیم که متخلفان به سزای اعمالشان رسیده‌اند و دنبال زندگی‌مان می‌رویم اما مسئله همچنان در بیمارستان‌ها و مطب‌ها ادامه پیدا می‌کند، فقط به گوش ما نمی‌خورند یا جوری نیستند که ما را شوکه کنند مگر برای خود ما پیش بیایند. آن‌وقت هم در نقش مظلوم فرو می‌رویم و فکر می‌کنیم مگر چاره دیگری هم داریم. همه تقریبا درباره این نظر که رابطه پزشک و سیستم پزشکی با بیمار در ایران دچار مشکل است، اتفاق نظر دارند. بیشتر شکایت‌ها هم از رفتار کادر پزشکی است. پول زیاد می‌خواهند، درست جواب بیمار و همراهش را نمی‌دهند و با توپ و تشر حرف می‌زنند. اما اتفاق‌هایی مثل همین ماجرای بخیه هم تبدیل به نقطه عطفی برای حل این بحران نمی‌شوند. همه فقط روی خود اتفاق تمرکز داریم. برای ما مجازات متخلفان شرط لازم و کافی است. حتی رسانه‌ها هم همین را پیگیری می‌کنند.

دیده نشده در این ماجرای اخیر خبرنگاری از معاون درمان وزارت بهداشت بپرسد چه فکری به حال حل این بحران و نه‌فقط این اتفاق خاص کرده‌اند؟ چرا برای سلامت رابطه پزشک و بیمار راهکار عملی ندارند؟ چرا پروسه شکایت آن‌قدر زمان‌بر و پردردسر است؟ چرا همین شماره‌تلفنی هم که داده‌اند پاسخ‌گو نیست؟ چرا شماره‌ای نه‌فقط برای شکایت از زیرمیزی‌گرفتن پزشکان، که برای رفتار بعضی از آنها یا قصورشان در درمان اعلام نمی‌شود؟ چرا همه دغدغه و خواسته ما متوجه یک اتفاق است؟ شماره‌ای که با آن تماس گرفته بودم اشتباه بود. اپراتور خواست پس از اطمینان مجددا تماس بگیرم.

مرضیه رسولی- روزنامه شرق

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی