بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

منوتو

۷ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۵۷
نویسنده : کازی وه

تنها کسی که تمام این سال‌ها بهش فرصت دوباره دادم تو بودی. اوه ببخشید! فرصت چندباره... هفته‌ای هزار فرصت و ماهی صد هزار و سالی میلیون میلیون فرصت... هر لحظه که دلت ترسید، پات لغزید و اشتباه کردی بهت فرصت دادم. چون تو تنها کسی بودی که لیاقت این فرصت‌ها رو داشتی و حتی الان هم داری. هنوز هم تنها کسی که می‌تونه هر اشتباهی کنه و دوباره بتونم باهاش از اول بسازم تویی... کازیوه، اینم nاُمین فرصت زندگیت... بیا یه بار دیگه نه از اول، از همین جایی که هستیم، شروع نه، ادامه بدیم.

حس خوبی داشت خوندنش :)

امیدوارم همیشه این طرز تفکر و مونولوگ رو با خودتون داشته باشین. 

خوبه. حداقل خوندنش حس خوبی داشت.

کاش همه مثل تو با خودشون نه‌تنها رک باشن بلکه عاشق خودشونم باشن :)

وقتی یکی اینجوری میگه نمی‌دونم چی بگم! واقعاً اینطور نیست که میگی. از روی ناچاریه شاید!

دمت قیژ باد

کم‌پیدا، سایه سنگین، ستاره سهیل!

کسی از سر ناچاری خودشو دوست نداره ;)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی