بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

با اشک نوشتم...

۱۳ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۰۵
نویسنده : کازی وه

التماس کردم و خودم رو کوچیک کردم جلوی آدم حقیر و صاحب منصبی که داره حقم رو ناحق می‌کنه فقط برای اینکه زورش بهم می‌رسه. من یکبار این راه رو رفتم. خیلی محکم ایستادم پای اصولم اما تهش به ضررم تمام شد. مجبور شدم همه چیز رو از اول شروع کنم و حالا دوباره به همون آدم رسیدم. آدمی که عاشق اینه که تو جلوش دولا بشی و التماس کنی چون زورش می‌رسه. عاشق اینه که ساعت‌ها توی دفترش بایستی و خودت رو به آب و آتیش بزنی تا کارت رو راه بندازه اما اون با لبخند نگاهت کنه و هزارتا پیش شرط برات بذاره. یکبار از دوستم پرسیدم فلانی چطور آدمیه؟ اون موقع‌ها هنوز به کثافت وجودش پی نبرده‌ بودم. بهم گفت رژ قرمز بزن و بهش لبخند بزن و باهاش شوخی کن. سعی کن بهش نزدیک بشی! ولی من گفتم برو بابا عمرا! گفت خود دانی! و کارم گیرش افتاد. بدجورم گیرش افتاد. هنوزم حاضر نیستم رژ لب قرمز بزنم، بهش لبخند بزنم و با همچین هرزه‌ای شوخی کنم. اگه هزار سالم توی این دانشگاه بمونم. اگه تا ابد از این دانشگاه فارغ‌التحصیل نشم هم این کار رو نمی‌کنم. این یکی هیچ فرقی با مرگ برام نداره. اما التماس کردم... یک پیام پر از التماس نوشتم. یک چک درشت نوشتم از حساب عزت نفسم و گذاشتم جلوش. مهم‌ترین اصول زندگیم رو گذاشتم زیر پاهام و بی‌چاره بودم. دیشب که توی تخت یک بند بابتش اشک ریختم این به ذهنم رسید: معامله کم‌هزینه گران. متاسفم کازیوه... خیلی متاسفم... اینجوری گرون تمام شد برام.

:(

محو شوند چنین ادم هایی..

روزبه‌روز پررنگ‌تر میشن

کثافتن

کثافت

کثافت

(:)

بعد می‌گن «وای شما دخترا خوش به حالتونه، استادا به قیافه‌تون نمره می‌دن، دو تا عشوه میاین معدلتون الف می‌شه» و دلم می‌خواد یکایکشون رو به تکه‌های ریز ریز ریز تقسیم کنم.

:بغل سفت:

:بغل:

چه کردی با خودت آواز خون شهر بی شاعر؟

من یک زمان رود آب‌های خروشان بوده‌ام.

میدونم سخته 

ولی من با خوندن نوشتت احساس غرور کردم 

حس اینکه هنوز افرادی هستن ک اینقدر برای خودشون ارزش قائلن 

یکی از دوستان فقط با گریه و زاری پیش اساتید نمره میگرفت و هیچ باکی هم نداشت 

ولی اینکه هنوز دخترهایی باشن که دست تقدیر بی رحم روزگار ،به همچین کاری وادارشون کنه و بابتش اشک بریزن ،جای غرور داره 

دختری ک از ته ارزو میکنم اینقدر قدرتمند بشه ک نیازی ب زیر پا گذاشتن غرورش ،هیچ وقت نشه،هیچ وقت

ممنون از آرزوت

آب رودهای خروشان  منظور منم همینه چه کردی با خودت؟

فعلا صبر پیشه کرده‌ام حمیدو
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی