بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

به ترتیب یا بدون ترتیب

۱۶ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۷
نویسنده : کازی وه

من دنبال دفترهای زشت با جلدهای زمخت و تیره که کاغذهای کاهی دارند می‌گردم. دوستم می‌گوید وقتی روی این کاغذها می‌نویسی انگار داری کلماتت را می‌اندازی توی فاضلاب. مکث می‌کنم. سالنامه جلد آبی زهوار در رفته‌ام را ورق می‌زنم و می‌گویم: عوضش امنیت‌شان حفظ می‌شود! کی حاضر است دست در فاضلاب کند برای یک مشت داستان و هیجانات و تخیلات چرکنویس شده؟ 

این ترم ۶ واحد ناقابل افتادم. و جالب اینجاست که تنها ترمی بود که انتظار افتادن نداشتم و اولین ترمی بود که رفتم امتحان دادم و افتادم! موقعیت عجیبی است. اول ناراحتم که ممکن است بخاطر ۶ واحد، یک ترم اضافه بخورم. بعد ناراحتم که چرا قدرت تف انداختن در صورت استاد را ندارم؟ بعدتر ناراحتم که چرا آن یکی درس که امتحان خوبی دادم را استاد فقط به خاطر غیبت‌هایم بهم ۸ داد؟ و دست آخر خوشحالم که بعد از این همه سال بالاخره برای یک چیزی به غیر افسردگی و مشکلات درونی‌ام غصه می‌خورم!

« عادت میکنی به این وضعیت » یادش بخیر انقدر ما این وضعیت ها را تجربه کردیم که پیر شدیم و اخر سر هم پاس شدیم و رفتیم ... 
بابا ما هم پیشکسوت محسوب میشیم :))
سیگنال رو افتادی؟
از این سیگنال ها هی میاد و میره :))
مهم اینه که آدم بدونه ترم های بعدی ای هم هست و میتونه جبران کنه
زیاد به نمره دل نبند و فکر یادگیری باش ( البته استاد نباید به خاطر غیبت 8 میداد )
سیگنال و الکترونیک!
منم زیاد برام اهمیتی نداره. 
به خاطر غیبت هشت دادن، نهایت بی انصافیه!

هعی هععععععی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی