بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

خب خودت نخواستی ازم!

۹ مهر ۹۷ ، ۱۷:۱۴
نویسنده : کازی وه

ماچولند یه سری استوری گذاشته راجع به بار روانی و اینکه ما زن‌ها تربیت می‌شیم تا برنامه‌ریزی و مدیریت امور خانواده رو تمام و کمال به عهده بگیریم و وقتی شیرازه امور از دستمون در میره مردها (این قضیه رو از زاویه پارتنرها مطرح میکنه فقط) میان میگن چرا به من نگفتی؟ چرا از من کمک نگرفتی؟

من فکر می‌کنم یه مواردی مثل مسئولیت پذیری و شیوه نگرش به همکاری و زندگی گروهی خیلی تو این قضیه موثرن. من وقتی لباسا رو میذارم تو لباسشویی میدونم بعدش باید پهنشون کنم و وقتی خشک شدن، تا کنم بذارم سر جاشون. اما وقتی به کسی میگم (مثلا بابا یا خواهرم) لباس‌ها رو بذار تو ماشین لباسشویی اون ممکنه فقط لطف کنه ماشینو روشن کنه. البته مورد داشتیم همینم نکرده. بعد که من اعتراض میکنم اون میگه چون تو ازم نخواستی! بله با پدیده‌ای مواجه هستیم که باید ازش بخوایم لباسی که خودش کثیف کرده رو علاوه بر شستن پهنم بکنه!

 آدمایی که توی خانواده مسئولیت پذیرترن و حوصله و اعصابش رو ندارن ترجیح میدن جر و بحث نکنن و خودشون بدون کمک خواستن برای همه چیز برنامه بریزن، مدیریت کنن و اجرا کنن. این قضیه آدمو به شدت خسته، فرسوده و گاهی خشمگین میکنه. به خودت میای و میبینی وقتی از شرکای زندگیت میخوای توی غذا پختن بهت کمک کنن ازت میپرسن چاقو کجاست؟ نمکدون چرا خالیه؟ چه بوی گندی! نمیتونی آشغالا رو سر وقت خالی کنی؟ خیار نداریم که! و جالب اینجاست که اون آدم نه جای چاقو رو یاد میگیره، نه نمک دون رو پر میکنه و نه آشغالا رو میبره دم در و نه یادش میمونه که خیار بخره! فقط و فقط به این دلیل که ازش خواسته نشده. چون درک این رو نداره که هر چیزی که توی این خونه هست مال اونم هست و اونم باید به اندازه بقیه اعضای خانواده احساس مسئولیت در قبال کارها داشته باشه. و بدون اینکه ازش خواسته بشه وظایفش رو انجام بده. بدون اینکه منتظر باشه ما ازش خواهش کنیم و آخر سر ازش تشکر کنیم. من خیلی وقت‌ها به مامانم می‌گم چرا وقتی ظرف می‌شورم ازم تشکر می‌کنی؟ انگار که دارم وظایف تو رو انجام میدم! و اون فقط لبخند می‌زنه. من این روزها با خواهر و برادرم زیاد سر اینکه وقتی بهشون می‌گیم میز رو تمیز کنن فقط به معنای گذاشتن بشقابشون توی سینک ظرفشویی نیست جروبحث می‌کنم. میز رو تمیز کن یا بشقابتو جمع کن معناش اینه که ظرف‌هایی که توشون غذا خوردی رو جمع کن، بشورشون، سینکی که کفی شده رو تمیز کن، میزی که کثیف کردی رو دستمال بکش و اگر از غذات چیزی روی زمین ریخته جمع کن! و من اصلا نمی‌دونم و نمی‌فهمم که چرا این‌ها باید از کسی خواسته بشه! 

مسئولیت پذیری و انجام وظایف و همکاری با همخونه‌هامون از اون چیزهاییه که اگه انجامش میدیم و بهش پایبندیم نباید خیلی به خودمون افتخار کنیم و از اون چیزهاییه که اگه بهش عمل نمیکنیم بهتره برای خودمون متاسف باشیم.

یک سایت باحال

www.musicgelyan.com

با تشکر.... منتظر شما هستیم
بعد مدت ها یک کامنت طولانی نوشته بودم اما اینترنت قطع شد و همش پرید! بگذار فقط بگم خیلی پست پرنکته و خوبی بود :)
ما همیشه میگم وای چه حیف اگه وقت داشتی دوباره بنویس :))
اگه وقت داشتی دوباره بنویس!
حالا چیز خاصی هم ننوشته بودم :)
برادر من تقریبا تو کارهای خونه هیچ مشارکتی نداره اما اگه ازش خواسته بشه نه نمیاره و به نظر من خیلی آدم تربیت پذیریه اما پدرم و مخصوصا مادرم به خاطر راحت طلبی هیچ زحمتی تو این مورد واسه تربیتش نکشیدند. میگم راحت طلبی چون قطعا این که کاری رو خودت انجام بدی از آموزشش راحت تره. در واقع دست کم تو خونه ما این به پسر دوستی برنمی گرده، به راحت طلبی و این که چون پسره آموزشش سخت تره و حالا ضروری هم نیست، مربوط میشه. من اوایل دخالت می کردم اما رها کردم. ولی مطمئنم که تو زندگی مشترک یا حتی زندگی مجردی تنها به مشکل برمیخوره.
منم همیشه به مامانم میگم لعن و نفرین همسر آینده این بچه‌هات پشت سر تربیت توئه :)) ولی خب ترجیح میده خودش کارها رو انجام بده تا راه سخت آموزش رو طی کنه. اما باید به فکر عاقبتشم باشه. کمر و دست و پا و اعصابه که توی این راه فدا میشن.
اتفاقا همین امروز عصر داشتم بهش فکر میکردم
مامانم به مدت دو هفته مجبوره بعد از کار تو یه دوره آموزشی شرکت کنه و این یعنی آخرای شب میاد.خب من ظرفارو میشورم،غذا ها رو جا میدم لباسا رو تا میکنم و مامان منم عین مامان شما هر شب تشکر میکنه و من هی فکر میکنم خب چرا تو همه ی این سالها بهمون یاد نداد که این کارا وظیفه ی مامانم نیست
هی فکر میکنم خب ظهرا وقتی من و مامانم باهم صبح رفتیم چ هر دو باهم از سرکار برمیگردیم چه تفاوتی هست که من برم دراز بکشم مامانم سفره بندازه؟ مگر نه اینکه من جوونترم و نیروم بیشتره؟
تو همه ی این سالها فقط گفته درس دارید من همه ی کارارو میکنم و ما فکر کردیم چون درس میخونیم داریم شق القمر میکنیم...
هنوزم سختمه ظرف شستن سفره انداختن و جمع کردن لباس جمع کردن جز عادات روزانه ام بشه ولی باید یاد بگیریم!
آره. من خودمم گاهی حس میکنم در توانم نیست. اونم بخاطر اینکه دلم میخواد بقیه هم کمک کنن و اینجور نباشه که فقط من و مامان تو خونه کار بکنیم.
من متاسفانه با این پدیده ظرف شستن مشکل شخصی دارم. اما مابقی کارهای نظافتی و این‌ها رو کامل از برم، مخصوصا که زیر زمین خونه اتاق مستقلی به پا شده و مسئولیتش پای خودمه. بابت این مورد ظرف شستن خانمای خونه بنده رو ببخشن.
مطمئن باش هیچکس عاشق ظرف شستن نیست. من از رویاهامه یه ظرفی اختراع بشه که خودش خودشو تمیز کنه. 
قبول کنید دیگه ازم، نادمم
نادم برو از خانمای خونتون عذرخواهی کن!
خواهر و برادرت درین مورد خیلی شبیه خواهر منن لطفا راه حلی پیدا کردی به ما هم بگو. راه حل من اینه کار رو انجام ندیم تا مجبور شن برگردن و انجام بدن اما همیشه جواب نمیده چون مامانم برمیداره انجام میده یا نه، کلی حرص میخوره تا خواهرم قبول کنه کارو انجام بده مثال اینکه با وجود تذکر هزار باره بعد ظرف شستن سینکو دستکشا رو کثیف رها میکنه میره یا بعد سبزی پاک کردن آشغالشو رو میز ول میکنه و سبزیها را هم نشسته
اصلا هم به حال خودش تاسف نمیخوره خیلی هم با مدل شخصیتی خودش کیف میکنه 
پس ما به حالش تاسف می خوریم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی