بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

اولندش

۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۲۷
نویسنده : کازی وه

اولندش که باید رها کردن را یاد بگیرم. مثلاً همین الان باید بتوانم به خودم بگویم "ببین تو همه تلاشت را کردی. اما آنها یک نفر دیگر را انتخاب کردند. این تقصیر تو نیست. فقط 50 درصد قضیه باتوست. پنجاه درصد بقیه اش بر می گردد به بقیه. سهم خودت را که انجام دادی رهایش کن. مثل کبوتر نامه رسانی که نامه را می رساند اما معلوم نیست گیرنده کاغذی به مقصد فرستنده به پایش ببندد یا نه. بالاخره یک روز نوبت نامه توهم می رسد".

#دارم بلند فکر می کنم

کاش یکی میزد تو سرم تا این اولندش رو بفهمم 
خوردنی و زدنی نیست. باید لمسش کنی. تو موقعیتش باشی بعد این جملات رو به خودت بگی. اون وقت شاید یکمشو بفهمی البته فشارش زیاده... آدم دلش نمیخواد باورش کنه. خیلی سخته که بپذیری یه چیزایی واقعا دست تو نیست...
همیشه بلند فکر کن ، ما هم بشنویم. :-) ایهام باحالی بود ...
:) همیشه همیشه‌م نبردن معنای باختو نمسده :)
شایدم من برنده شده باشم. کی میدونه!
گاهی اوقات تلاش کردن، خودِ خودِ خود مقصده...
تا چه گاهی اوقاتایی باشه!
ولی یه ضدحالی داره که آدم رو ول نمی کنه
مخصوصا وقتی امیدوار بوده باشی و امیدوارترت کرده باشن...
مهم فقط اینه که شما تمام "تلاش" خودتونو کردین. همین
خیلی چیزا دست ما نیست
موفق باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی