بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

از مصایب پاییز!

۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۲:۳۱
نویسنده : کازی وه

من شب های پاییز نمی روم از پنجره اتاقم کوچه خیس را ببینم یا خلوتی خیابان و  سایه درخت ها زیر تیر چراق برق را دید بزنم و باد بخورد توی موهام .چون پنجره اتاقم به دیوار باز می شود و جز شرشر آب کولر همسایه بالایی عملا هیچ جاذبه توریستی دیگری وجود ندارد. پاییز فقط پنچره را باز می کنم که موقع خواب از گرما خیس نشوم .اما خب هی باید فحش بدهم به این جغد های نوباوه که شب ها پیست کورسشان را خیابان کناری ما برپا می کنند و صدای ترمز و دستی کشیدنشان و بوی گند لنتشان من را به سمت گرفتن شماره مقدس صد و ده ترغیب می کند!

چقد شیرینه قلمتون :)  ^-^ 
ممنون بابت حس خوب پست :) 🌹
من ممنون بابت کامنت قشنگتون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی