بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

سه مرحله از تغییر

۱۶ دی ۹۴ ، ۱۳:۲۲
نویسنده : کازی وه

اولش همه آدم ها جلوی تغییر کردنت می ایستند؛ تغییر حرف زدنت، لباس پوشیدنت، فکر کردنت، زندگی کردنت برایشان عجیب است. تکه می اندازند خواسته یا حرفی میزنند نا خواسته. شاید هم اعتراض کنند که داری مطابق میلشان رفتار نمی کنی، که داری انتظارات گذشته شان را برآورده نمیکنی!

وسطش سکوت می کنند؛ چون میبینند حرفشان برو ندارد، چون میبینند تو مصمم تر از این حرف هایی و بدون حمایت هم راه خودت را رفته ای. حالا اگر این وسط یک کوچولو هم موفق شده باشی نزدیک تر ها خوشحال میشوند و دورترها هنوز ته دلشان میگویند بالاخره که چی؟ این گوش ندادن به حرف بقیه و خلاف جهت شنا کردن یک روزی از پا درش می آورد. اصلا به درک. به ما چه!

آخرش هم همه می پذیرنت اما راه سختی که آمده ای، متلک هایی که زده اند، تکل هایی که رویت رفته اند و حمایت هایی که نکرده اند را فراموش میکنند. توی جدید را می پذیرند و ورژن قدیمی ات را نگه نمیدارند اما پاکش هم نمی کنند؛ برای روزی که بتوانند گذشته ات را به رویت بیاورند!

مطالب خوبی دارید خوشم اومد واقعا مطالبی جالبی دارید. ممنون میشم از سایت من بازدید کنید.

اگه خواستین تو سایت تبادل لینک نیز می کنیم.

ممنونم بانو :)
چقدر حالم خوب شد !! 
یه جورایی مربوطه به اخرین پست من !
و واقعا خوشحالم از خودم و زندگیم :)
و خیلی چیزای دیگه ... 
چه خوب،چه عالی :) خدارا شکر ؛-)
برای همین است وقتی یک همزبان پیدا میکنی که
میفهمد!
حاضری همه چیز را فدا کنی...
اگه اونکه گم شده یه روزی پیدا بشه :)
موفق و موید و از این جور چیزا باشی ;)
مرسی و تشکر و همچیت و از اینجور حرفا :)
بالاخره مقاومت در مقابل تغییر همیشه هست :)
حتی در طبیعت
اما به نظرم انسان مدعی و طبیعت بی ادعا یکی نیستند!
گاهی هم نمیپذیرند...
امیدوارم اینجور وقت ها برای همیشه سکوت کنن!
  به به عالی بود دنبال می شووید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی