بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

صرفاً جهت اطلاع!

۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۱
نویسنده : کازی وه

یک. وقتی خیلی تنبل بازی در می آوردیم و گ.شاد میشدیم و نه درس جواب میدادیم و نه امتحان میدادیم، معلم شیمیمان میگفت" بچههه هااا خیلی چااق شدینااا"، القصه الان به حدی از چاقی رسیدم که باتری موبایلم میشود 3% و حاضرم خاموش شود تا اینکه ببرم بزنمش به شارژ!.

دو. با اینکه جمله بندی هایش یک کوچولو بد شده اما دوست دارم بخوانیدش. یادداشتم را میگویم. پس اگر مایلید لطفا انگشت یا نشانگر موستان را خیلی نرم و آهسته و با احتیاط بمالید روی این نوشته های آبی: چگونه در کنکور قبول نشویم؟!

سه. از یک طرف از دانشگاه و سیستم آموزش رسمی متنفرم. از یک طرف دلم میخواهد یک زندگی جدید را شروع کنم. هنوز نمی دانم به کدام ورِ دلم گوش میدهم. هنوز نمی دانم وقتی به هرکدام از ورهای دلم گوش بدهم چه اتفاقی می افتد و چه کار باید بکنم. مثل اینکه هنوز خیلی چیزهارا نمیدانم!

چهار. نوشته های خرمالوی سیاه گاهی من را بدجور به خنده می اندازد! میدانید یک جور خاصیست! انگار انقدر گریه کرده باشی که دیگر فایده نداشته باشد. بعد هربار میبینی بزنی زیر خنده. مثل این یکی: زنان خوشبخت عربستان

دانشگاه روزنامه نگار درس نخوان سایت جیم سیستم اموزشی رسمی قبول نشدن در کنکور معلم شیمی کنکور 95 گشادیسم

احیانا شما شیرازی نیستین؟
احیانا خیر:)
من اهوازی هستم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی